این گفتگو عطر دارچین تازه دارد. گرم و دلنشین است. اصلا گفتگو با یک آشپز جوان قطعا طعمهای خوب زیادی به خاطر آدم میآورد؛ مثل سریال یانگوم که پر از رنگ و عطر و مزه بود. خاصه اینکه چاشنی دخترانهبودن را هم همراهش کنید. روز دختر، بهانهای شد تا پای حرفهای فاطمه گلستانی بنشینیم و از او درباره دغدغههایش بپرسیم. فاطمه گلستانی متولد ۱۳۷۵ ساکن گلشهر است و توانسته با تلاش و پشتکار در سال۱۳۹۴ رتبه چهارم کشوری را در آشپزی کسب کند.
کسب رتبههای مختلف استانی و شهری را هم بگذارید کنار دیگر افتخاراتی که او در رشته موردعلاقهاش به دست آورده است. علاوهبراین او در تمام سالهای تحصیلش در دبیرستان، شاگرد اول و در اخلاق و انضباط هم سرآمد همه دانشآموزان بوده است. او قبول ندارد که موانع بتواند سد راهش شود و از رسیدن به قله آرزوها دورش کند و به همین دلیل برای رسیدن به خواستههایش تلاش فراوان کرده است.
دختر بزرگ خانواده هستم و از دوران کودکیام، کنار دست مادرم بودم و در کارهای خانه به او کمک میکردم، اما آشپزی را بیشتر از دیگر کارهای خانه دوست داشتم و دارم. بیشتر آشپزی را هم از مادرم یاد گرفتم؛ او با صبر و حوصله یادم داد که چطور پختوپز کنم.
بعداز پایان تحصیلاتم در دوره راهنمایی، درباره رشته تحصیلیام در آینده بسیار تحقیق کردم. هنگامیکه با اولیای مدرسه مشورت کردم و از علاقهام به آشپزی گفتم، آنها رشته صنایع غذایی را پیشنهاد کردند. به همین دلیل در هنرستان ثبتنام کردم و در طول دوره تحصیلم، همیشه شاگرد اول بودم.
سال۹۱ برای المپیک آشپزی آماده شدم. نحوه برگزاری این المپیک هم به این شکل است که فقط افرادی که سنشان بین ۱۵ تا ۲۱ سال است، حق شرکت در آن را دارند. ابتدا آزمونی کتبی از متقاضیان گرفته میشود و باید شرکتکنندگان بتواند حداقل نصف نمره تعیینشده را به دست بیاورند. در مرحله بعدی، افرادی که حائز رتبه شدهاند، خود را برای آزمون عملی آماده میکنند.
سال۹۱ ازطرف هنرستانمان در المپیک آشپزی شرکت و در سطح نواحی، مقام اول را کسب کردم و برای دور بعدی که استانی بود، رفتم، اما آنجا نتوانستم مقامی کسب کنم و به دور کشوری مسابقات بروم. رقبای بزرگی داشتم که باید بیشتر خودم را آماده میکردم. ناراحت نشدم و تلاش کردم تا در سالهای آینده بتوانم قویتر در مسابقات حاضر شوم.
رشته ما یک دوره کارورزی دارد که دانشآموزان باید این مدت را در یک کارگاه شیرینیپزی، آموزشگاه یا رستوران کار کنند. توسط یکی از دبیرانم به یکی از آموزشگاههای شیرینیپزی معرفی شدم. بعداز اینکه دوره یک ماه کارورزیام تمام شد، به مسئولم پیشنهاد دادم درکنارش بهعنوان دستیار کار کنم. ازآنجاکه توانسته بودم تواناییهایم را در این مدت به خانم مدیر نشان بدهم و از کارهایم رضایت داشت، قبول کرد که بهعنوان دستیار مشغول به کار شوم.
تمام مدتی که درکنار مربیام در آموزشگاه شیرینیپزی کار میکردم انواع غذاها، دسرها، بستنیها، اردورها و هرآنچه را که یک آشپز باید بداند، یاد گرفتم. در آن دوران بود که فهمیدم کتابهای درسیمان را تا چه حد ناقص و مبهم نوشتهاند و آشپزی استاندارد که بتواند حرفی در سطح بینالمللی داشته باشد، کاری نیست که بتوان آن را فقط با خواندن چند کتاب انجام داد.
در این مدت تلاش کردم فوتوفن کار را خوب یاد بگیرم. سال ۹۴ دوباره در مسابقات شرکت کردم. در سطح استان خراسان رضوی مقام اول را به دست آوردم. در مسابقه با دو استان خراسانشمالی و جنوبی نیز مقام اول را کسب کردم. برای مسابقات کشوری به کرج رفتیم. آنجا دختران و پسرانی از سراسر کشور آمده بودند. تلاشم را کردم و توانستم مقام چهارم را کسب کنم. خیلی ناراحت بودم؛ زیرا با اختلاف خیلی کمی به نفرات قبلی باخته بودم.
امسال و سال آینده، آخرین سالهایی است که میتوانم در این رقابتها شرکت کنم؛ زیرا دیگر سنم اجازه شرکت در این مسابقات را نمیدهد. برای همین امسال تلاش کردهام بتوانم در مسابقات کشوری که مهرماه برگزار میشود، مقام اول را به دست بیاورم. البته لازم است بگویم در مسابقاتی نیز که یک ماه گذشته در سطح استانی برگزار شده است، اول شدم.
یکی از رقبایم، دخترخانمی است که در همین آموزشگاه و زیردست مربیام آموزش دیده است. به همین دلیل کارمان بسیار نزدیک به هم است. در رشته ما فرق نمیکند رقیب مرد باشد یا زن؛ باید حواست به همه آنها باشد تا غافلگیر نشوی. هنگامیکه در مسابقات استانی شرکت کرده بودم، دائم فکر میکردم رقبایم برنده میشوند؛ زیرا رقابت خیلی نزدیک به هم است. در سطح کشوری، چون رقبایم را نمیشناسم، رقابت سختتر میشود.
بسیاری از دختران و بانوان فامیل درباره دستور پخت غذایی که میپزم، میپرسند، اما هیچکدامشان آن را نمیپزند؛ زیرا احساس میکنند که نیاز است مواد زیادی استفاده کنند؛ درصورتیکه ۹۰ درصد آشپزی با همان مواد اولیهای انجام میشود که در خانه همه ما وجود دارد، اما ذوق و حوصله در درستکردن غذا اصل مهمی است.
وقتی مهمانی میروم، همه میگویند غذاها با تو، حتی تزئین غذا، آش و... را به من محول میکنند؛ با آنکه از نظر سنی و تجربی از من بیشتر میدانند.
در کارت چه چیزی اولویت دارد؟
اینکه بدون استرس کاری کنی، تروفرز باشی، زمان را در طول کار مدنظر قرار دهی. بهطورکلی در کار ما زمانبندی برای انجام کارها بسیار مهم است.
چه آرزویی داری؟
سلامتی خانوادهام، بتوانم گواهینامهای بینالمللی درزمینه آشپزی بگیرم و روزی بهترین مربی شهر شوم.
کدام غذا را دوست نداری؟
فسنجون و کدوحلوایی را دوست نداشتم، اما از وقتی آشپزی استاندارد را یاد گرفتم، دیدم این دو غذا هم اگر درست آماده شوند، بسیار خوشمزه هستند.
نظر پدرت درباره آشپزیات چیست؟
پدرم در همه کارهایم حامی من است. وقتی کسی از آشپزیام ایراد میگیرد، به او میگوید: شما آشپزی سرتان نمیشود!
دستپخت چه کسی را دوست داری؟
با آنکه خودم آشپزی میکنم، دستپخت مادرم چیز دیگری است.
در خانه هم غذا درست میکنی؟
بله. اگر خسته نباشم و در آموزشگاه روز پرکاری نداشته باشم، شام درست میکنم. معمولا هم یک منو از غذاهایی را که تازه پختشان را یاد گرفتهام، برای خانواده تهیه میکنم و میگذارم بهترینشان را انتخاب کنند.
تابهحال غذایی هم اختراع کردهای؟
بله؛ پیتزای ماکارونی. خانوادهام از این غذا خیلی استقبال کردند.
مشکلترین غذایی که درست کردی، چه بوده است؟
مرغ بدون استخوان که باید بدون پارگی تمام استخوانهای مرغ را بیرون بکشی؛ این کار را از مربیام یاد گرفتم. دوم یک اردور به نام راتاتوری بود؛ به مربیام هم دسترسی نداشتم و با جستجوی اینترنتی آن را یاد گرفتم.
تابهحال رژیم هم گرفتهای؟
مراقب وزنم هستم که زیاد نشود، اما تابهحال رژیم نگرفتهام.
شیرینی زیاد میخوری؟
نه، اصلا دوست ندارم و خیلی کم شیرینی میخورم.
در پخت غذا چه چیزی برایت از همه بیشتر اهمیت دارد؟
اول مزه و طعم؛ بعد اینکه رنگ و لعاب خوبی داشته باشد.
برویم سراغ لباسپوشیدن. آیا از مد روز که خیلی از دختران از آن پیروی میکنند، پیروی میکنی؟
نه، به هیچ عنوان. سبک خاص خودم را در پوشش دارم. پوشیدن شلوار و مانتوهایی که در حال حاضر مد است، در شأن یک دختر مسلمان ایرانی نیست. بهترین پوشش برای دختران ایرانی، چادر است. حتی در برنامه تلویزیونی هم که از من خواستند چادرم را بردارم، این کار را نکردم، چون چادر یک سنگر محکم برای تمام بانوان و دختران است.
به ظاهرت چقدر اهمیت میدهی؟
آراستگی ظاهر، یکی از مواردی است که تلاش کردهام رعایت کنم؛ زیرا تاثیر فراوان در برخورد با افراد دارد. اما هیچگاه افراط نمیکنم. از آن دست دخترانی نیستم که دائم جلوی آینه ایستادهاند.
نظرت درباره ازدواج چیست؟
ازدواج اگر در زمان خودش صورت بگیرد، بسیار خوب است، اما اگر زودتر از زمانی که باید باشد، خوب نیست؛ مثلا ازدواج در سن کمتر از ۱۸ سال خوب نیست.
نظرت درباره دوستیهای قبل از ازدواج چیست؟
بهنظرم دخترانی که از نظر عاطفی کمبود محبت داشته باشند، سراغ این دوستیها میروند و گول حرفها و تعریفها را میخورند. بهطورکلی این دوستیها آخر و عاقبتی جز رسوایی و بدنامی برای دختران ندارد.
ازدواج برایت یک دغدغه است؟
نه. به هیچ عنوان. بسیاری از دختران ازدواج برایشان یک دغدغه است، با آنکه سن و سالی ندارند.
کیک عروسیات را خودت درست میکنی؟
نه متاسفانه نمیتوانم؛ زیرا بهطور معمول عروس در روز عروسی، سرش حسابی شلوغ است و وقتی برای این کار نمیماند. دوست داشتم یک میز از دسرها و اردورهایی که بلدم درست کنم، اما گمان میکنم این رویا هم بهدلیل اینکه وقت زیادی میبرد، امکانپذیر نباشد.
به مدل کیک عروسیات فکر کردهای؟
بله. یک کیک با فوندانت سفید، پر از مراورید و گلهای رز و پرنسسهای کوچک روی آن.
تلخترین خاطرهات چه بوده؟
اینکه در مسابقات کشوری نفر چهارم شدم.
بهترین خاطره چه؟
سال گذشته که برای مسابقات کشوری رفتیم کرج و یک دوره دوازدهروزه را با آشپزهایی از سراسر کشور گذراندم، خاطره شیرینی بود.
برنامهات برای آینده چیست؟
درسم را ادامه بدهم و بتوانم در دانشگاه، رشته تحصیلیام را دنبال کنم. در آینده قصد دارم مدارک بینالمللیام را تکمیل کنم. در حال حاضر مدارک آشپزی درجه ۲، کافیشاپ و سفرهآرایی را گرفتهام.
مشکلات دختران محلهتان چیست؟
اول اینکه برخی خانوادهها آنها را زود عروس میکنند؛ برای مثال اکثر دختران محله ما در سیزدهسالگی صاحب خانه و زندگی هستند. این سبب میشود دخترها زود از عالم بچگی بیرون بیایند و درواقع اصلا بچگی نکنند. دوم اینکه نمیگذارند تحصیلاتشان را ادامه بدهند؛ زیرا تصور میکنند رفتن به دانشگاه باعث بهدردسرافتادنشان میشود. دیگر اینکه دخترها امروز خیلی زودباور هستند و خیلی سریع فریب حرفهای پوچ و واهی جنس مخالف را میخورند که این هیچ خوب نیست و آینده آنان را خراب میکند.
به نظرتان دختر موفق چه ویژگیهایی دارد؟
کسی که برای موفقیت بهانهتراشی نکند، استقلالطلب باشد، تحصیلاتش را به سرانجام برساند، سرش به کار خودش باشد و اعتمادبهنفس را فراموش نکند.
* این گزارش دوشنبه ۱۸ مرداد ۹۵ در شمـاره ۲۰۹ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.